فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر



آثار پیروى از امام‏

وفا کردن به تعهّدات طرفین (امام و امت) آثارى دارد که حضرت على علیه السلام آن آثار را چنین توصیف مى‏فرماید:

1- شکل گرفتن علاقه‏ ها و تشکّل نیروها. «نظاماً لُالفتهم»

2- نفوذ ناپذیرى و مصونیّت مکتب از هرگونه خطر تحریف و بدعت و التقاط. «و عزّاً لدینهم»

3- تضعیف باطل و استحکام پایگاه حق. «و عزّ الحق بینهم»

4- راه‏هاى دین روشن و جلوه مى‏ کند. «و قامت مناهجُ الدین»

5- استوانه‏ هاى عدالت مستقر مى‏ گردد. «و اعتدلت معالم العدل»

6- کارها در مجارى خود قرار مى‏ گیرد. «و جرت على اذلالها السُنن»

7- راهى براى نفوذ دشمن و بهانه بدخواهان باقى نمى ‏ماند. «و طُمِع فى بقاء الدولة و یئستْ مَطامع الاعداء» «نهج ‏البلاغه، خطبه 216»


ملاک تشخیص پیروی

در حدیث مى‏ خوانیم: دروغ مى‏ گوید کسى که ادّعا مى‏ کند من شیعه على علیه السلام هستم ولى در عمل به ریسمان دیگران چنگ مى‏زند: «کذب مَن زعم انّه من شیعتنا و هو متمسّک بعروة غیرنا» (وسائل‏الشیعه، ج 27، ص 117)

امام صادق علیه السلام مى‏ فرماید: اگر بنى‏ امیه کسانى را پیدا نمى‏ کردند که به دستگاه آنان بروند و براى آنها بنویسند و غنائم را جمع آورى و براى آنها جنگ کنند و در گروه آنان جمع شوند، آنها حق ما را از ما نمى‏ گرفتند. (بحارالانوار، ج 47، ص 383)

آرى تضعیف امامت به خاطر ضعف علاقمندان بى‏ اراده است، آنان که قلباً با امامان معصوم هستند، ولى به خاطر ترس، جهل، بی عرضگی یا طمع، مزدور بیگانگان قرار مى‏ گیرند.



++ فکر کنم نسبت این  پست با این سخن که اهل بیت کاری به اداره حکومت نداشتند و اینکه اسلام توانایی اداره ندارد و ما باید از سر تا پا غرب زده شویم مشخص باشد

امیداورم در این شبها توفیق توبه و بازگشت به همه ی ما داده شود.

التماس دعا


شما طلبه ها:

اول اینکه چون خیلی خیلی شوت هستید و مثل لیبرال ها و سلبریتی ها از فضای رسانه ای بی خبرید نمی دونید برای ریا کاری لازم نیست حتما تن رو مقابل گلوله توپ و تانک قرار بدید. بلکه با یک 2000 تومنی و یک عکاس خوب میشه همین کار رو کرد.

دوم اینکه چون سوادتون نمی رسه و درس دین نخوندید و اصلا نمی دونید انبیاء برا چی اومدن. نفهمیدید ریا کاری یه امر قلبی است. پس اگه با زیرپوش و ناشناس می امدید بین مردم و در قلبتون توجه غیر خدا رو قصد می کردید به حول و قوه الهی ریا محقق می شد که متاسفانه بخاطر سواد کمتون این همه اذیت شدید تا ریا کنید.

سوم اینکه مگر نمی دونید دین یک امر شخصیه و فقط نماز و روزه و اینهاست و اصلا کاری به انسانیت و کمک به هم نوع و مسائل اجتماعی و اینها نداره.

چهارم اینکه آقای طلبه بنده سوال دارم که آیا معنی هم نوع رو می فهمی یا نمی فهمی؟؟؟

اگه می فهمی بگو ببینم هم نوع تو کیه؟؟ مگه هم نوع تو یمنی ها و عراقی ها و لبنانی ها و آفریقایی ها و ضعیفان و مستضغفان و بد بخت ها نیستند. اینها که تو داری کمکشان می کنی هم نوع تو نیستند اینها اصلا آدم نیستند اصلا انسان نیستند. اینها فقط هم کشور تو اند.

اینها موجوداتی اند برای عکس گرفتن. درست مثل درخت یا طبیعت زیبا!! حالا گاهی طبیعت هم زشت می شود اما آدم دوست دارد عکس بگیرد.

تازه من در اینکه یمنی ها و فلسطینی ها و عراقی ها و سوریه ای ها و مستضعفان و گرفتاران عالم هم نوع ما باشند هم شک دارم .البته شک که نه قطع دارم بخاطر همین ،از کشته شدن و مُثله شدن و بدبختی آنها هم حرف نمی زنم.


هم نوع هر کس، هم فکر اوست. همان که برای کشته هایش شمع روشن می کند. همان که مدام خاکش را به شکل وحشیانه ای در مقایسه با آن به تاراج می برد. یا فرهنگش و هویتش را که همین الآن از انها بالاتر است به تمسخر می گیرد!!


بدون شک شما موجوداتی که هر موجود مظلوم و ضعیفی را بخاطر خدا دوست دارید و به کمکش می آیید را فاقد درک درستی از محاسبات جهانی می بینم. محاسباتیکه در آن «من» مهمترین عامل زندگی است. و چون من، دفاع از مردم مظلوم را منافی منافع شخصی خودم می بینم. کاری ندارم که خداوند چه گفته است. هر چه می خواهد گفته باشد. از سگ هم که دفاع می کنم منافع دنیایم را می بینم. این را می بینم که دوست دارم در خانه ام یکیشان را داشته باشم. روزه هم اگر بگیرم علتش تناسب اندامم است و ربطی به دین ندارد.


به هر حال از من به تو نصیحت با دین و دیانت و خدایت به جنگ من نیا که بد می بینی!!





♦️ناصرالدین شاه قاجار در ماه مبارک رمضان
 نامه ای به مرجع تقلید آن زمان
 #میرزای_شیرازی به این مضمون نوشت :

من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی
و تشنگی عصبانی میشوم و ناخود آگاه
دستور به قتل افراد بی گناه میدهم لذا
 جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید!

آیت الله میرزای شیرازی
 در جواب ناصرالدین شاه نوشت:

بسمه تعالی

حکم خدا قابل تغییر نیست لکن حاکم
 قابل تغییر است اگر نمیتوانی به
 اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت
پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه
 تو قرار گیرد و خون مؤمنین
 بیهوده ریخته نشود.

اینم حکایت برخی مسئولین هستش

یکی نیست بهشون بگه اگه نمیتونید
مشکل مردم رو حل کنید جای خودتون رو
 به یکی دیگه بدید که #چاره_ساز
باشه نه #مشکل_ساز

البته باید بدونیم که عوض کردن یا خلع رئیس جمهورهای بی لیاقت در اختیار مجلس هست یعنی اول مجلس حکم به عدم صلاحیت می کنه بعد رهبر تایید می کنه و قانون مستقیما به رهبری چنین اجازه ای نمیده  که البته به این مجلس سلفی بگیرید امیدی نیست ولذا بسوزید و بسازید و استغفار کنید بخاطر رایی که دادید



میرزا میثم:
✨﷽✨

مگر می شود ملتی فقیر باشد ولی پراید 7میلیونی را 40میلیون باالتماس بخرد؟

مگر میشود ملتی فقیر باشد ولی گوشت کیلو 25تومان را 100تومان بخرد؟

مگر میشود ملتی فقیر باشد ولی دلار 4تومان را20تومان بخرد؟

مگرمیشود ملتی فقیر باشد ولی بیشترین خریدار لوازم آرایشی درجهان باشد؟

مگرمیشود ملتی فقیر وگرسنه باشد ولی بیشترین خریدار داروی لاغر کننده درجهان باشد؟

مگر میشود ملتی فقیر باشد ولی ترافیک شدید ماشینهای تک سرنشینش همه را کلافه کرده باشد؟

مگر میشود ملتی فقیر باشد ولی بعد از هند دومین استفاده کننده طلاوزیورآلات درجهان باشد؟

مگر میشود ملتی فقیر باشد اما فروشگاههای زنجیره ا ی رستورانهای مدرن وسنتی وکافی شاپهای بزرگ مانند قارچ رشد کنند ؟

آری ملت ما فقیر نیست  اما از فقر فرهنگی به همدیگر آسیب های زیادی رسانده ایم .

▫خدا کند انسان *زیر خط فقر* باشد اما *زیر خط فهم* نباشد


نوشته استاد میثم صفری


وقتی این همه خودرو را در یک ساعت می خریم در حالی که کیفیتی ندارد تعجبی ندارد کسی را رئیس جمهور کنیم که هیچ توانایی ندارد یا به لیستی رای بدهیم که هیچ امتیازی ندارد.

ظاهراً برخی از جنس های بی ارزش و بنجل بیشتر خوششان می آید.

اینجا برخی قیمت خون را نمی دانند قیمت اشک فرزند پاسدار را نمی فهمند. ارزش جهاد و کار شبانه روزی بچه های قرارگاه خاتم را نمی دانند. تلاش بسیجی را نمی بینند. امنیت را نمیفهمند

لعنت به تفکر حیوانی اومانیسم که عصیان و طغیان را می آموزد.

قرآن کریم عاقبت کسی که عصیان و طغیان و را بر گزیند اینگونه بیان می کند که خیر را با یک چیز پست عوض کند

فال اتستبدلون الذی هو ادنی بالذی هو خیر _ ۶۱/ بقره

و در ادامه علت این انتخاب را بیان می کند ___ ذلک بما عصو و کانو یعتدون


به نظر شما کدام تفکر عامل تبدیل انتخاب های خیر به پست است؟ کدام فیلمها و با چه عقبه فکری لجنزار گناه و مبارزه با دین را سرلوحه خود کرده اند؟

آیا فیلم ساز ؛خواننده؛ نوازنده؛ رمان نویس؛ رئیس‌جمهور ؛ وزیر یا بازیگری را می شناسید که دل در گرو انقلاب داشته باشد و نه دل در گرو کد خدای بی خدا و مردم را به عصیان و بی دینی  دعوت کند؟؟؟؟؟


نکند ما جزو کسانی باشیم که نوشته هایمان و کارهایمان مردم را به عصیان و تعدی و تشویق کند که در نتیجه بروز چنین جنایتی از ما؛ مردم جنس های بی کیفیت را بر مرغوب آن ترجیح خواهند داد


این سنت الهی است چه بخواهیم چه نخواهیم


وقتی لیبرال ها مجری باشند همیشه از فقه تعارض بیرون می کشند. و پر واضح است که در این بلبشوی کشور فروشی لیبرال ها و لگدمال کردن عزت ایران زمین مسئله ورود ن نمی تواند اولویت فقها باشد بله اگر لازم بود فریادی بزنند هم می زنند اما اگر فریاد ، یاسین در گوش خر خواندن باشد و مسئله هم آنچنان مهم نباشد خودشان را خرج چنین مسئله ای نمی کنند.
۱۰ نفر از مراجع ربوی بودن بانک را بیش از ۶۰ مرتبه تکرار کردند، آقای جوادی آملی در سر درس گریه کرد و بانک و شیوه ی اجرایی آن را ربوی خواند اما آقایان لیبرال (دایه های مهربان تر از مادر برای دین) چه کردند؟؟؟ فقها را به درس گفتن دعوت کردند و پیشنهاد دادند که در اقتصاد دخالت نکنید.

رهبری کلام زیبایی دارند در مورد ایادی و عناصر امروز لیبرال که خودشان را روشنفکر می دانند و آن اینکه این روشنفکر نماها حتی به مانند روشنفکران واقعی در دفاع از عزت و شرافت و تمامیت ارضی کشور تلاشی ندارند و تمام فکر و ذکرشان برده کردن ملت و زیر سلطه بردن مردم است. اگر مصدق روشنفکر بود لااقل وطن فروش نبود به دنبال استقلال کشور و این مسئله بود که کشور خودکفا شود نه اینکه کشور را با لوایح مختلف در سلطه دیگران قرار دهد.

اما تمام هم و غم روشنفکر نمایی امروز این است که لوایح مختلف سازمان های بین المللی سلطه را در کشور پیاده کنند بدون آنکه یک صفحه از آن را مطالعه کنند. برای روشنفکری همین بس که زیبا کلامی دارد که پرچمدار این نهضت است :))))


حضرت امام می فرمودند: «ما تجربه کردیم و دیدیم که اشخاصى که در رأس واقع شدند، در عین حالى که بعضیشان هم متدین بودند، از باب اینکه آن راهى که ما مى‏ خواستیم برویم و آن راهى که‏ مستقل باشیم و با نان و جو خودمان بسازیم و زیر فرمان قدرتهاى بزرگ نباشیم، آن راه، با سلیقه آنها موافق نبود.» متن کامل تر کلام (توصیه می کنم بخوانید چند ثانیه ای است ارزشمند)
آنچه از کلام امام مشخص است و ناراحتی امام را بدنبال داشته است. تدین افراد نیست بلکه داشتن این تفکر است که باید زیر بار سلطه رفت و نباید مستقل از آنها بود فلذا اگر امروز امام بودند حتما با برخی های احمق نان به نرخ روز خور نوکر سلطه ، مخالفت می کردند کما اینکه رهبری می کند.

استاد اصغر طاهرزاده از علمای بزرگ که توضیح شخصیت ایشان از زبان بنده جفا کاری در حق ایشان است لذا مختصرا از اینجا بخوانید فقط همینقدر بگویم که کتب ایشان در قم و اصفهان و دیگر شهرها مثل  کتب شهید مطهری به صورت سیر مطالعاتی دنبال می شود


دریافت کتاب انقلاب اسلامی، برون‌رفت از عالَم غربی
عنوان: انقلاب اسلامی، برون‌رفت از عالَم غربی
حجم: 2 مگابایت


دریافت کتاب جایگاه انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم
عنوان: جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم
حجم: 551 کیلوبایت


دریافت جزوه
عنوان: جزوه مدرنیته انقلاب اسلامی و تمدن شیعه
حجم: 415 کیلوبایت


سایر کتب دیگر ایشان در این موضوع  http://lobolmizan.ir/special/cat/44#tab1

از طریق همین لینک می تواند کتابهای نسخه اندروید را هم دانلود کنید


روزی ابوحنیفه[1] برای ملاقات با امام صادق علیه السلام به خانه امام آمد و اجازه ملاقات خواست. امام اجازه نداد.

ابوحنیفه می گوید: دم درب، مقداری توقف کردم تا این که عدّه ای از مردم کوفه آمدند و اجازه ملاقات خواستند. به آنها اجازه داد. من هم با آنها داخل خانه شدم.

وقتی به حضورش رسیدم، گفتم: شایسته است که شما نماینده ای به کوفه بفرستید و مردم آن سامان را از ناسزا گفتن به اصحاب محمّد، نهی کنید. بیش از ده هزار نفر در آن شهر به یاران پیامبر ناسزا می گویند.

امام علیه السلام: مردم از من نمی پذیرند.

ابوحنیفه: چگونه ممکن است سخن شما را نپذیرند، در صورتی که شما فرزند پیامبر خدا هستید؟

آغاز مناظره

امام علیه السلام: تو خودت یکی از همان هایی هستی که به حرف من گوش نمی دهند.

مگر بدون اجازه من داخل خانه نشدی و بدون این که بگویم، ننشستی و بی اجازه شروع به سخن گفتن ننمودی؟ شنیده ام که تو بر اساس قیاس[2]فتوا می دهی؟

ابو حنفیه: آری.

نخستین نظریه بر پایه قیاس!

امام علیه السلام: وای بر تو! اوّلین کسی که بر این اساس نظر داد، شیطان بود. وقتی که خداوند به او دستور داد که به آدم سجده کند، گفت: «من سجده نمی کنم؛ زیرا مرا از آتش آفریدی و او را از خاک، و آتش، گرامی تر از خاک است».

سپس امام برای اثبات بطلان «قیاس»، مواردی از قوانین اسلام را که بر خلاف این اصل است، ذکر نمود.

قیاس قتل و

امام علیه السلام: به نظر تو، کشتن کسی به ناحق مهم تر است یا ؟

ابوحنیفه: کشتن کسی به ناحق.

امام علیه السلام: بنابراین اگر عمل کردن به «قیاس» صحیح باشد، پس چرا برای اثبات قتل، دو شاهد کافی است؛ ولی برای ثابت نمودن چهار گواه لازم است؟ آیا این قانون اسلام، با «قیاس» توافق دارد؟

ابوحنیفه: نه.

قیاس بول و منی

امام علیه السلام: بول، کثیف تر است یا منی؟

ابوحنیفه: بول.

امام علیه السلام: پس چرا خداوند در مورد اوّل، مردم را به وضو امر کرده؛ ولی در مورد دوم، دستور داده که غسل کنند؟ آیا این حکم با «قیاس» توافق دارد؟

ابوحنیفه: نه.

قیاس نماز و روزه

امام علیه السلام: نماز، مهم تر است یا روزه؟

ابوحنیفه: نماز.

امام علیه السلام: پس چرا بر زن حائض، قضای روزه واجب است؛ ولی قضای نماز واجب نیست؟ آیا این حکم با «قیاس» توافق دارد؟

ابوحنیفه: نه.

نعمت مورد سؤال در قیامت

امام علیه السلام: شنیده ام که این آیه: «در روز قیامت به طور حتم از نعمت ها سؤال می شوید»[3] را چنین تفسیر می کنی که: خداوند، مردم را درباره غذاهای لذیذ و آب های خنک که در فصل تابستان می خورند، مؤاخذه می کند.

ابوحنیفه: درست است. من این آیه را این طور معنا کرده ام.

امام علیه السلام: اگر مردی تو را به خانه اش دعوت کند و با غذای لذیذ و آبی خنک از تو پذیرایی نماید، و بعد برای این پذیرایی بر تو منّت بگذارد، درباره چنین کسی چگونه قضاوت می کنی؟

ابوحنیفه: می گویم: آدم بخیلی است.

امام علیه السلام: آیا خداوند، بخیل است تا در روز قیامت، در مورد غذاهایی که به ما داده، ما را مورد مؤاخذه قرار دهد؟

ابوحنیفه: پس، مقصود از نعمت هایی که قرآن می گوید انسان درباره آنها مؤاخذه می شود، چیست؟

امام علیه السلام: مقصود، نعمت دوستی ما خاندان رسالت است.[4]

پی نوشت ها

[1] نامش نعمان بن ثابت، یکى از ائمّه چهارگانه اهل سنّت، مؤسس فرقه حنفى، متولّد سال 80 هجرى و متوفّاى سال 150 هجرى است‏.

[2] قیاس، عبارت است از این‏که حکمى را که خداوند براى موردى بیان نموده، بدون این‏که وجودعلت آن حکم براى موردى دیگر شناخته گردد، در آن مورد دیگر نیز جارى گردد.

[3] «ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یَومَئذٍ عَن النعیم» (تکاثر، آیه 8)

[4] بحار الأنوار، ج 10، ص 220. امام با جمله اخیر مى‏خواهد ابوحنیفه را متوجّه مسئله رهبرى الهى و نقش آن در جامعه مسلمین نماید.


آنها که اهل بیت را انسان هایی معمولی می نامند و تطور تاریخ را موجب قدسی شدن آنها می پندارند. دلیل بازخواست شدن انسان بر نعمت آنها را چه می دانند؟؟؟؟؟


فکر کنم در این اوضاع و احوال بد نباشد یکبار اعتقاداتمان را مرور کنیم آن هم با یک حالت شور انگیز حسینی

امیدوارم بتوانید تا آخر گوش بدهید





داشتیم نذری هیئت را با یکی از دوستان می خوردیم تعبیر قشنگی داشت. می گفت بخور این غذا طعم ایمان دارد. غذایی که طعم ایمان دارد برای ظالمین و کسانی که از بیداری انسان و ایمان آنها می ترسند باید وحشت آور باشد. اگر تاثیر غذای هیئات که عمدتا از دسترنج مردم کم در آمد و زحمت کش و صدقات و نذورات آنها درست می شود را بفهمیم معنی حملات کسانی که با مثل تصویر زیر در صدد کاستن و شکستن آن هستند را بهتر می فهمیم و اتفاقا عکس برایمان معنی دیگری پیدا می کند.


در این ایام که بازار پیچاندن گرم است ویکی کلاس هایش را می پیچاند و دیگری نسخه می پیچاند و آن یکی طومار مردم و آخری هم بیت المال و اموال مردم را، من نیز بیکار نماندم و اینگونه بر جماعت پیچان و خیزان اضافه شدم که:

هر روز به روز پیش می پیچم

چون پیله به گرد خویش می پیچم

در دایره بی عبور میگردم

 افسوس که بی حضور میگردم

* شعر از مرحوم آقاسی


ایران در مقابل اسپانیا گل کاشت. از این جنس فوتبال باید یک درس بزرگ گرفت. وقتی مردانی داری که از تیم یک میلیارد دلاری اسپانیا نمی ترسند و گوشت و پوستشان را مقابل توپ حریف قرار می دهند تا عزت کشور حفظ شود. می شود فهمید فقط کافی است نترسید و مردم را هم نترساند. چون مردانی داریم که حاضرند گوشت و پوستشان را در مقابل گلوله های تیر و توپ دشمن قدار قرار دهند و از عزت این کشور دفاع کنند. دشمنی با مخازن چند صد میلیارد دلاری!

خواهشا در انتخابات بعدی و نه حتی اتنخابات، در هیچ لحظه ای از حیات این کشور مردم را از دشمن نترسانید!!! این نهایت بی شرفی است.


چندی پیش در مباحثه ای، به سبب اختلافی که حاصل شد، نفر مقابل با استناد به روایت «اخْتِلَافُ أُمَّتِی رَحْمَةٌ»، تعدد قرائت و اختلاف امت در دین را موجب رحمت الهی به حساب آورد. بنده که شاخ هایم بیرون پریده بود. سعی کردم به توضیح این روایت برای او بپردازم.

گفتم کلمه اختلاف به دو معنی است. یکی همین معنی اختلاف که شما با آن روایت را ترجمه کرده ای. و دیگری به معنی «رفت و آمد» است کما اینکه قرآن می فرماید:«إِنَّ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ» (آل عمران۱۹۰) همانا در خلقت آسمان و زمین و رفت و آمد شب و روز روشن، دلایلى است براى خردمندان (المیزان، طباطبایی،ج۴،ص ۱۳۵)

جواب داد: به نظر من در این روایت منظور هر دوتاست!!!!!!!!!

وقتی یک نفر درس نخوانده و غیر متخصص به روایات رجوع کند و به همراه این عدم العلم کمی هم جسارت و شجاعت داشته باشد. آش همین است و کاسه همین کاسه!!

حالا بیا ده ها ساعت برایش توضیح بده متکلم نمی تواند در آن واحد کلمه ای که چندین معنا دارد را استعمال کند و منظورش همه معانی باشد. مثلا کلمه «عین» در عربی ۷۰ معنی دارد، چشم و چشمه و جاسوس و  

یا متکلم به کلمه عین فارق از معنی اشاره می کند و منظورش کلمه ای است که از «ع»«ی»«ن» تشکیل شده و معانی متعددی دارد. مثل اینکه می گوید: «عین هفتاد معنی دارد» در این صورت عین به هیچ یک از هفتاد معنی اشاره ندارد بلکه به اینکه هفتاد معنی دارد اشاره می کند. حالا کسی بیاید بگوید عین در این عبارت هم به معنی چشم است هم چشمه!!!! این یعنی اگر در عبارت چشم و چشمه را بگذاریم هر دو درست است. یعنی می توانیم بگوئیم «چشم هفتاد معنی دارد»!!!!!! و یا «چشمه هفتاد معنی دارد»!!!! آیا این دو هفتاد معنی دارند؟؟؟ آیا اصلا گوینده چنین قصدی داشت؟؟

یا این کلمه را در جمله برای اشاره به یکی از معانی مورد نظرش استفاده می کند. مثل اینکه می گوید: «انا ذهبت الی العین» یعنی به سمت عین رفتم. خب حالا عین چشمه است یا جاسوس؟؟ اینجا علما می گویند هر دو را نمی توانسته قصد داشته باشد حتی اگر تقیه کرده باشد یا به قول ادبیاتی ها ایهام به کار برده باشد. باز هم یکی را قصد کرده است اگرچه شما نفهمید کدام بوده است!

به هرحال اینکه ما نمی فهمیم کدام معنی را قصد کرده غیر از این است که به غلط بگوئیم هر دو معنی را قصد کرده است (دقت کنید)

بعد یکدفعه برای شما چند عکس رو می کند که نقاشِ آن، یک شکل کشیده ولی تصویر آن هم خرگوش است و هم اردک، هم درخت است و هم آدم و

بیا برایش جا بیانداز که اینجا مبحث الفاظ است، الفاظ بسیط اند و بسیط نمی تواند وضع چندگانه داشته باشد. و نقاشی مرکب است و لذا در یک نقاشی می شود مدلولات متعدد وجود داشته باشد. تازه این در صورتی است که مفاهیمی مثل وضع الفاظ و مرکب و بسیط و را درست متوجه شده باشد.

به هرحال در چنین مواردی برای اینکه بفهیم کدام معنی را قصد کرده نیازمند قرینه ایم. 

یک قرینه عقل است که می فهمد در اختلاف و نزاع امت رحمتی نیست.

یک قرینه روایات و آیات و سنت است. در این مورد روایت داریم، شخصی همین سوال را از امام پرسید و امام فرمودند دین خدا واحد است

ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ:

 قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ قَوْماً یَرْوُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ اخْتِلَافُ أُمَّتِی رَحْمَةٌ فَقَالَ صَدَقُوا فَقُلْتُ إِنْ کَانَ اخْتِلَافُهُمْ رَحْمَةً فَاجْتِمَاعُهُمْ عَذَابٌ قَالَ لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ وَ ذَهَبُوا إِنَّمَا أَرَادَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ - فَأَمَرَهُمْ أَنْ یَنْفِرُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص - فَیَتَعَلَّمُوا ثُمَّ یَرْجِعُوا إِلَى قَوْمِهِمْ فَیُعَلِّمُوهُمْ إِنَّمَا أَرَادَ اخْتِلَافَهُمْ مِنَ الْبُلْدَانِ لَا اخْتِلَافاً فِی دِینِ اللَّهِ إِنَّمَا الدِّینُ وَاحِدٌ إِنَّمَا الدِّینُ وَاحِدٌ.

محمّد بن ابى عمیر، از عبد المؤمن انصارى نقل کرده که وى گفت: محضر امام صادق علیه السّلام عرض کردم:

گروهى روایت کرده‏ اند که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند:

اختلاف امّت من با هم رحمت است، آیا این روایت صحیح است؟

حضرت فرمودند: بلى آنها درست روایت کرده‏اند.

عرضه داشتم: اگر اختلافشان رحمت باشد، پس اجتماعشان عذاب است.

حضرت فرمودند: آن معنایى که ذهن تو و دیگران به آن رفته مراد نیست، بلکه مقصود همان معنایى است که خداى عزّ و جلّ از آیه ذیل اراده فرموده:

فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ‏.

(چرا از هر طائفه‏اى جمعى براى جنگ و گروهى نزد رسول براى آموختن علم مهیّا نباشند و علمى را که آموخته‏اند به قوم خویش بیاموزند تا قومشان نیز شاید خدا ترس شده و از نافرمانى حذر کنند).

در این آیه شریفه خداوند متعال به مردم امر نموده که کوچ کرده و محضر رسولش صلّى اللَّه علیه و آله تردّد کرده و از آن حضرت معارف را تعلّم نموده و سپس به قوم خویش برگشته و آنها را تعلیم کنند و با توجّه به معناى این آیه مى‏توان گفت:

مراد و مقصود پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله از اختلاف امّت، اختلافشان از شهرها و رفت و آمدشان براى کسب معارف دینى است نه اختلاف و نزاع در دین و داشتن دین‏هاى متعدّد چه آن که دین یکى بیشتر نیست (و این عبارت را امام علیه السّلام دو بار تکرار فرمودند).


 وسائل الشیعة، ج‏27، ص: 141

(7)- معانی الأخبار- 157- 1، و علل الشرائع- 85- 4.


بنده به عنوان یک شیرازی می نویسم:
بعضی شیرازی ها پیش از این هم نشان داده بودند که لیاقت حفظ افرادی مثل سعدی و حافظ را ندارند.
آیت الله حائری  و مثل ایشان که در نظر مردم سومین حرم اهل بیت!!! که عددی حساب نمی شوند.
زنده باد کورش! زنده باد تخت جمشید با تاریخی پر از شبهه!!!

آدم های مریض به دنبال محکمه نیستند، بعد از محکمه هم حرفها زیاد است.!!!
خدا همه ی ما را که به جای عیوب خود به دیگران مشغولیم بیامرزد.

آقایان و خانم ها مخصوصا معتقدین به لیستی رای دادن باید بدانند ثمره ی لیستی رای دادن جز خالی ماندن دست ها نیست. اولین باری که با این تفکر آشنا شدم یاد حرف یکی از استادهای  بزرگوارمان افتادم که روزی در کلاس فرمود:

اگر به فکر پاس کردن باشید یک روز یکی شما را شوت می کند. وقتی کیلیویی رای دادی یک روز فله ای تو را حساب می کنند

و دیدیم در هر دو دوره انتخاب شدنش مثل بلدزر ار روی اصلاح طلب ها رد شد و کمترین سمت ها را به آنها سپرد. و کاملا آنها را نقره داغ کرد و پشیزی قیمت فله ای آنها را هم محاسبه نکرد. ثمره ی دور شدن از انتخاب تلاش محور و مبتنی بر تقوا و نظرات اهل تقوا و دین چیزی بیش از این نیست.

اما آخرین محصول این طرز انتخاب در سازمان ملل متحد چیده شد. دیروز شاهد تحقیر ملت ایران در بیانات بزدلانه رئیس جمهور بی مایه ی منتخب مردم لیستی رای بده بودیم. بهتر است به خود آئیم و از این فرهنگ منزجر کننده ی بی تفاوتی و منفعت گرایی غیر الهی که ریشه در اومانیسم دارد دست بر داریم؛ انتهای چنین خرد منفعت گرانه ای که شهوت را مدیر و ولیّ انسان می داند چیزی جز لیبرالیسم و آزادی به نفع سرمایه داری نیست.

گوشه ی کوچکی از تفاوت انتخاب علی علیه السلام با عمامه به سری که پیشتر نسبتش را با عمامه اش در اینجا نوشته ام را بدانید.


در حاشیه‌ی سخنرانی بی ادبانه‌ی ترامپ در سازمان ملل به  نهج البلاغه رجوع می کنیم و ای کاش به علی بیشتر از دیگران اعتماد می کردیم.

علی به ما می آموزد که بر اثر تشر ترامپ به اتحادیه اروپا دل خوش نکنیم: سگ زرد، برادر شغال است. پای نیرومند خود را با عصای دشمن عوض نکنیم:

"به خدا سوگند من همچون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم (در برابر لانه ‏اش) به خواب مى ‏رود تا صیّاد به او مى‏ رسد و دشمنى که در کمین اوست غافلگیرش مى ‏کند(ولى من غافلگیر نمى‏ شوم)، بلکه(با هوشیارى تمام، مراقب مخالفان هستم) و با شمشیر برنده هوادارن حقّ، بر کسانى که به حق پشت کرده ‏اند مى‏ کوبم و با دستیارى فرمانبرداران مطیع با عاصیان ناباور مى‏جنگم، و این روش همیشگى من است تا روزى‏
که زندگى ‏ام پایان گیرد." (خطبه ششم)

"هر که دوستانش را سبک شمارد لگد مال و پایمال کردن دشمنان خود را سنگین و گران گرداند (یعنى نتواند دشمن را پایمال کند و آن را دشوار داند چون بى یار است." (غرر الحکم)

"هر که از یارى کردن ولیّ خود(خدا و رسول و امام یا کسى که در خط آنها حرکت مى‏ کند) بخوابد (و نسبت به آن بى ‏تفاوت باشد) به لگد و پامال کردن دشمن خود بیدار خواهد گردید." (غرر الحکم)

* عنوان الهام گرفته از کتاب «از رنجی که می بریم» جلال آل احمد



اندازه ی واقعی و جمعیت واقعی سالن سازمان ملل


در زمان سخن پراکنی


در زمان یاوه گویی ترامپ


یکی از اطرافیان در یک پست حدیثی را نقل کردند و در ذیل آن توضیحی داده بودند که به نظرشان داشتند به مردها کمک می کردند تا زن ها را بهتر بشناسند آن هم شناختنی بر اساس روایات!!!!!؟؟؟

روایت و ترجمه و توضیح این بود:

الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ: مَنِ اتَّخَذَ امْرَأَةً فَلْیُکْرِمْهَا فَإِنَّمَا امْرَأَةُ أَحَدِکُمْ لُعْبَةٌ فَمَنِ اتَّخَذَهَا فَلَا یُضَیِّعْهَا. (قرب الإسناد)

هر گرفت، باید او را اکرام کند ؛ چون زن اسباب بازی و لذت شماست. پس هر گرفت نباید او را نابود کند.

همانطور که اسباب بازی رو باید سالم نگه داشت تا بتوان ازش استفاده کرد، زن رو هم باید سالم و سرحال نگه داشت تا بتوان باهاش بازی کرد و لذت برد.
اما اگه مثل بعضی بچه ها سریع اسباب بازی رو شکستی، دیگر فردا نمی توانی باهاش حال کنی.

نقد مطلب مذکور:

با عرض پوزش از آقای م.خ عزیز باید عرض کنم خدمت شما که آنقدر بد روایت ترجمه شده است که بنده نتوانستم چنین حرفی را قبول کنم چه رسد به خانم ها!!!

حضرت امیر - سلام‌اللَّه علیه - در نهج‌البلاغه در وصف زن خطاب به امام مجتبی علیه السلام می‌فرماید: ‌ « فاِنّ المرأة ریحانة ولیست بقهرمانة ‌ یعنی این که زن ریحان است، و قهرمان نیست تا ازاو کارهای سنگین بکشی
روایت حضرت صادق - سلام‌اللَّه علیه - که می‌فرماید: ‌«من اتّخذ امرأة فلیکرمها فانّما امرأة أحدکم لعبة فمن اتّخذها فلا یضیّعها». نیز در همین راستا بیان شده است و معنای مطرح شده ی شما به هیچ عنوان قابل قبول نیست. تحقیر کننده شخصیت و مقام زن است.
اولا روایتی که شما بیان فرمودید نمی گوید: لعبته که معنی آن وسیله ی بازی مرد شود که حتی اگر ضمیر «ه» را هم داشته باشد باز چنین معنی غلط است. اما روایتی که شما آوردید فقط می گوید لعبة و ضمیر «ه» را ندارد وقتی عرب می گوید:  «رَجُلٌ لُعْبَةٌ»: یعنی مردى که او را به بازى گیرند.  و این درباره ی زن کنایه از مسائل جنسی و تمتع دارد. (که دعب اسلام در حفظ حیا در اینگونه مسائل بوده و هست)
اما باید این روایت را با توجه به کلمه اکرام ترجمه کرد. اکرام کاری است که بزرگان انجام می دهند و آنطوری که ترجمه شد حیوانات هم اینکار  را انجام می دهند و لذا حیوانات هم کریم اند.
وقتی می گوید اکرامش کن و بعد با کلمه «انما» می گوید فقط اجازه داری از او تمتع ببری. یعنی همان که امیر المومنین فرمود که زن قهرمان نیست تا به عنوان کارگر و حمال و کارمند و نظافت کننده منزل و آشپز و از او استفاده کنی بلکه تنها استفاده ای که می توانی بکنی چنین استفاده ای است
پس بدان و آگاه باش که با استفاده های دیگر کرامت این زن را از بین نبر و فکر نکن چون همسر توست و باید مطیع امر شویی باشد پس در هر چیزی بر او سوار شوی و کرامت او را لکه دار کنی!

متاسفانه آنطوری که شما فرمودید که زن را سالم نگه دار تا بتونی استفاده جنسی ازش ببری کرامتی برای زن مشاهده نمی شود و این حرف فیه ما فیه
یا حق


بسم الله الرحمن الرحیم
واقعا جای تاسف دارد که رسانه ملی خبر مرگ یک ضدانقلاب و رادیکال سخت با مواضع اصولی انقلاب اسلامی را طوری عنوان کرد که گویی یک قهرمان ملی دار فانی را وداع گفته.
در ادامه به بحثی مهم اشاره می شود:

چرا حضرت امام روح الله (ره) ابراهیم یزدی و نهضت آزادی را خطرناکتر از منافقین میدانست؟

شب گذشته ابراهیم یزدی دبیرکل گروهک غیر قانونی نهضت آزادی درگذشت.
درباره او، جریان نهضت آزادی و خیانت های بیشمار آنها به اسلام و ایران حرفهای بسیاری برای گفتن وجود دارد اما فوت او بهانه خوبی برای بازخوانی بخش مهمی از تاریخ انقلاب است؛ نامه سال 66 حضرت امام به وزیر کشور دولت میرحسین در بهمن 66.

ماجرا از این قرار است که در آستانه انتخابات مجلس سوم، علی اکبر محتشمی پور وزیر کشور وقت نامه ای به امام روح الله (ره) می نویسد و از ایشان می پرسد آیا نهضت آزادی که خیانت های متعددی به کشور کرده بود، صلاحیت حضور در انتخابات را دارد یا خیر؟ اما پاسخ امام «فراتر از رد صلاحیت نهضت آزادی برای حضور در یک انتخابات» بود، امام به «حیات ی آنها برای همیشه» پایان داد و نهضت آزادی را «خطرناک تر از منافقین» دانست چون  اولا «التقاط فکری» داشتند (تلفیق اسلام و لیبرالیسم) و  ثانیا به دنبال «وابستگی ایران به آمریکا» بودند. مطالعه متن کامل این نامه بسیار ضروری و درس آموز است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
جناب حجت‌الاسلام آقای محتشمی، وزیر محترم کشور (ایده الله تعالی)
در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است.

آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پرونده این نهضت و همین‌طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت می‌دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است، و در اینباره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است، و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید آمریکای جهانخوار را، که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد می‌دانند. و این از اشتباهات آنها است.

در هر صورت، به حسب این پرونده‌های قطور و نیز ملاقات‌های مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا می‌زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می‌خورد که قرنها سر بلند نمی‌کرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند، و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروه‌کهای دیگرف حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است.

«نهضت آزادی» و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کرده‌اند مستم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیرالمومنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را نعوذبالله تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است.

نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی‌اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند می‌گردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.

والسلام علی من اتبع الهدی. ‌توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستارم.
روح الله ال الخمینی

سایت رسمی استاد مهدی امینی↙️↙️
www.revayatgaranfath.ir
کانال روایتگران فتح انقلاب اسلامی↙️↙️
https://telegram.me/ravimehdiamini
اینستاگرام روایتگران فتح ↙️↙️
www.instagram.com/revayatgaranefath


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

طراحی سایت ، سئو ،تبلیغات در گوگل عمو محسن قصه گو همه جا با توأم عشقم صفحه شخصی دکتر محمد مالکی زاده شارژ و فروش کارتریج در سعادت آّباد تست کید cmd Cheri علمي